اشتباه نتانیاهو در حمله به ایران: تحلیل کارشناس دانشگاه تهران

تحلیل 5 اشتباه محاسباتی اسرائیل در حمله به ایران
اشتباهات استراتژیک اسرائیل و نتانیاهو در حمله به ایران.

به گزارش تی رایس، محمد شفیعی فر، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، به تحلیل مبنای اشتباهات محاسباتی اسرائیل و ایالات متحده امریکا در قبال ایران پرداخته است. وی تاکید می کند که کشور ها معمولاً بخشی از توانایی های واقعی خود را نمایش می دهند تا رقبا از هرگونه خطای استراتژیک باز داشته شوند. با وجود نمایش مکرر شهرهای موشکی ایران و اثبات قدرت موشکی در عملیات های برون مرزی، این سوال مطرح می شود که چه چیزی باعث شد اسرائیل با جمعیتی اندک، تصور هماوردی با کشوری با سابقه تمدنی چند هزار ساله و اقتدار نظامی بالا را داشته باشد؟ این در حالی است که اسرائیل در 50 سال اخیر، جز درگیری با گروه های مبارز فلسطینی و حزب الله لبنان، جنگ پیروزمندانه ای با کشوری مستقل نداشته است. در ادامه به پنج عامل موثر در این اشتباه محاسباتی پرداخته می شود.

1. نشناختن فرهنگ و روحیه مردم ایران

اولین اشتباه محاسباتی دشمن، عدم شناخت عمیق از روح فرهنگ ایرانی و روحیه مردم ایران است. این مسئله که هنوز به طور کامل در قالب های نظری علوم اجتماعی و انسانی تبیین نشده، یک نقص عمده در سامانه علمی و نظری ما نیز محسوب می شود. ناتوانی در درک زیر و بم این روحیه، حتی برای متخصصان داخلی نیز چالش برانگیز است، تا جایی که نتوانسته ایم آن را تئوریزه کرده و در تعاملات سیاسی و اجتماعی به کار گیریم. دانشمندان علوم اجتماعی نیاز دارند که به صورت جدی به این موضوع بپردازند.

2. برداشت غلط از نفوذ فرهنگ غربی

دومین اشتباه، برداشت نادرست از نفوذ فرهنگ و سبک زندگی غربی در برخی اقشار جامعه ایرانی است. این تصور غلطی را ایجاد کرده که مردم ایران میان ارزش های مثبت غربی و وجوه استعماری، جنگ طلبانه و غارتگرانه غرب تمایز قائل هستند. این تفطن ریشه در فرهنگ و تمدن غنی ایرانی و تجربه تلخ برخورد با غرب در دوران معاصر دارد. روح استقلال خواهی و بیگانه ستیزی و مقابله با هرگونه زورگویی و سلطه طلبی خارجی، حتی مورد توجه برخی ایران شناسان غربی مانند نیکی کدی در کتاب ریشه های انقلاب ایران نیز قرار گرفته است.

3. تصویرسازی نادرست از جامعه ایران

اشتباه سوم ناشی از تصویر نادرست و نامناسبی است که توسط برخی روشنفکران و مدعیان نخبگی از ایران ارائه شده است. این تصویرسازی ها، با تکیه بر نظریه های ناکارآمد علوم اجتماعی و انسانی غربی، ایران را جامعه ای رو به زوال، در حال فروپاشی اجتماعی یا دو قطبی توصیف می کند. به نظر می رسد این تصویرسازی ها، منجر به خطای شناختی در میان غربی ها و صهیونیست ها شده بود؛ تا حدی که برخی سران رژیم صهیونیستی در ساعات و روزهای اولیه حمله خود، انتظار هرج و مرج و شورش عمومی در یک جامعه در حال فروپاشی را داشتند. از همین رو بود که در ابتدا از تغییر نظام سیاسی و حتی مرزهای جغرافیایی ایران سخن می گفتند. صهیونیست ها با فریب جامعه شناختی ناشی از این ادبیات، درک درستی از واکنش ملتی با سابقه تاریخی ایران نداشتند و تجربه مقاومت ایرانیان در چند دهه اخیر را دست کم گرفته بودند. آنها جوهره فرهنگی، تاریخی، حماسی و فتوتی ایرانیان را نادیده گرفتند و تنها به ظواهر اجتماعی سطحی توجه کردند.

4. برتری طلبی نژادی و غرور نتانیاهو

چهارمین عامل، به برتری طلبی نژادی صهیونیست ها، شخصیت آنتوگونیستی نتانیاهو و خصلت های ایدئولوژیک، فاشیستی و ستیزه جویانه او باز می گردد. غرور ناشی از پیروزی های قبلی در برابر حزب الله و حماس و همچنین سقوط سوریه نیز در تشویق اسرائیل برای حمله به ایران موثر بود. نتانیاهو که از شکست در طوفان الاقصی، از سوی حماس و یمن و حزب الله زخم خورده بود، تلاش داشت این شکست را با پیروزی درخشانی در ایران جبران کند. این حمله از سال ها قبل برنامه ریزی شده بود تا با تضعیف جمهوری اسلامی و از کار انداختن زیرساخت های دفاعی ان، از مزاحمت ایران در منطقه رها شوند. انگیزه و آمادگی درونی صهیونیست ها و نفرت از ایران و ایرانی نیز در این اشتباه محاسباتی تعیین کننده بود.

5. پشتوانه امریکا و ترامپ

پنجمین اشتباه محاسباتی، تکیه بر پشتوانه امریکا و ترامپ بود. ترامپ که خود نیز شخصیتی خودشیفته و متوهم دارد و مواضعی ضد ایرانی و ضد هسته ای ایران اتخاذ کرده بود، پشتوانه ای قوی برای نتانیاهو محسوب می شد و در مراحل پایانی نیز به کمک او آمد. صهیونیست ها تصور می کردند که با حمایت بی دریغ امریکا و رئیس جمهوری مانند ترامپ، می توانند به اهداف خود در قبال ایران دست یابند، در حالی که این تصور نیز به یک اشتباه راهبردی بزرگ تبدیل شد.

/انتهای خبر/

منبع: اقتصاد آنلاین